دنیاى شگفت انگیز آفریده ها
سیّاحى از جنگلى میگذشت چشمش بگنجشکى افتاد که بر روى درختى نشسته و با وضعیکه اضطراب و وحشت از آن آشکار بود صداهاى پى درپى مى داد آشفتگى گنجشک توجّه سیاح را بخود جلب نمود و دقت کرده دید در هر چند ثانیه آن حیوان حرکت مینماید و بر گرد درخت دیگرى میپرد در این هنگام مشاهده کرد مار سیاهى از همان درخت در حال بالا رفتن است و در آن درخت لانه گنجشک است فهمید این مار قصد آشیانه و بچه هاى گنجشک را کرده در این بین دید گنجشک یک نوع برگ مخصوص با عجله تمام میچیند و بر گرد لانه خود قرار مى دهد. |